نویسنده: ناصر صدیقی
مکتب ذکور زربیا در ولایت پروان پس ازین که از سویۀ متوسطه
به لیسه ارتقا نمود به چالش بزرگ نبود ساحۀ ورزشی مواجه گردید. چون مدیریت مکتب از
ناتوانی ادارات مربوطه در جهت رفع این مشکل آگاهی کامل داشت موضوع را با ناظر محلی
برنامۀ نظارت اجتماعی دیدبان شفافیت افغانستان در میان گذاشت.
بطور کلی در افغانستان مکاتب و روند عرضه خدمات آموزشی با
مشکلات و محدودیت های جدی مانند کافی نبودن تعداد اطاق های درسی، کمبود کتب درسی،
کمبود میز و چوکی درسی و... روبرو هستند. اما سوال اینجاست، که با در نظرداشت
اهمیت آموزش و پرورش در حیات جامعه انسانی چه کسی و یا کدام نهادی قادر به حل این
همه مشکلات در سطح مکاتب خواهد بود؟ اجتماعات محلی توقع دارند تا نهاد های حکومتی
بویژه سکتور معارف به تمام محدودیت ها و مشکلات روند عرضه خدمات آموزش و پرورش
رسیدگی نماید، اما آیا شهروندان و نهادهای مدنی می توانند به صورت خودجوش وارد این
عرصه شوند و بخشی از مشکلات را از شیوه های خلاقانه دیگری حل نمایند؟
موسسه دیدبان شفافیت افغانستان برنامه ای را در ولایت های
پروان، کاپیسا و هرات راه اندازی کرده تا نقش شهروندان در حل معضلات مربوط به
آموزش در این کشور را پررنگ کند. این برنامه در نظر دارد تا هم به اجتماعات محلی
نقش فعال ناظر در امر مبارزه با فساد و ترویج حسابدهی را بدهد و هم در شناسایی
منابع محلی به گروه های محلی یاری رساند تا شهروندان بتوانند مشکلات مکاتب را به
صورت مستقل از حکومت حل کنند. در مورد مکتب زربیا دیدبان شفافیت به صورت
زیر وارد عمل شد.
دانش آموزان مکتب زربیا بدلیل اینکه میدان ورزشی نداشتند از
انجام سپورت که یکی از فعالیت های مهم دانش آموزان محسوب می شود محروم بودند. یکی از
ناظران بسیار فعال موسسه ما تصمیم گرفت تا موضوع را با آمر مکتب به صورت جدی تر
مطرح کند. آمر مکتب نیز مساله را به جلسه شورای اداری مکتب برد.
در این جلسه گزینه های بدیل منابع و امکانات در سطح محل
مورد بررسی قرار گرفت. در میان این بحث ها روشن شد که در نزدیکی مکتب زمینی وجود
دارد که برای کشاورزی استفاده می شود و
ساختمانی در آن موجود نیست. اعضای مجلس تصمیم گرفتند که نزد صاحب زمین بروند و در
جهت حل این مشکل از او تقاضای همکاری کنند. روز بعد پس از ادای نماز عصر ناظر محلی
همراه با مدیر مکتب و چند تن از بزرگان و متنفظین محل نزد مالک زمین رفتند و مشکل
نداشتن ساحۀ ورزشی مکتب را با وی شریک ساخته از او درخواست کردند که با دادن یک
مقدار زمین به مکتب او میتواند این مشکل را حل کند. مالک زمین گفت اگر این زمین را شخصی از من
بخواهد خریداری کند در بدل هیچ پولی آنرا نمی فروشم. آما ازینکه مکتب تضمین کنندۀ
آینده ای فرزندان خود ما می باشد من حاضر هستم این کار را انجام بدهم. پس از نشست
مشترک ادارۀ مکتب، ناظر محلی و بزرگان و موسفیدان محل با صاحب زمین وی حاظر گردید
تا در حدود بیش از چهل متر زمین به ارزش 500000 افغانی خویش را وقف مکتب کند و اسناد
ملکیت انرا نیز طی یک نشست فوق العاده در مکتب در حضور شاگردان و مردم محل به مکتب
تسلیم دهد.
در ابتدا شاید کسی فکر نمی کرد که شخصی به این آسانی زمین
خود را به مکتب اهدا کند و از هزینه آن بگذرد. با این وجود عده ای پیشنهاد کردند
که مطرح کردن آن با صاحب زمین مشکل ایجاد نمی کند ولی ضیاء وقت است. در واقع حل
شدن مساله به این شیوه باعث شد که افراد فعال در ولوسالی جبل السراج برای حل
مشکلات شان از راه های خلاقانه تری استفاده کنند تا اینکه دست روی دست بگذارند و
نا امیدانه منتظر شوند که دولت برای آنها کاری بکند.
آگاهی دهی و بسیج سازی شاید معجزه نمی آفریند ولی داستان
مکتب ذکور زربیا به مردم محل و فعالان اجتماعی مکاتب ثابت کرد که برای حل مشکلات
شان به معجزه نیاز نیست.